گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
آنکه در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد
لبِ لعلش به جهانِ بشریّت جان داد
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
کسی که جان عزیزش، عزیز، پیشِ خداست
به جان هرچه عزیز است، سیدالشهداست
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی