دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
 
    ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
 
    سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
 
    در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
 
    زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
 
    باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
 
    حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
 
    دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟