یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
نیست در مصر، عزیزی که خریدار تو نیست...
من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور
آمد عروس حجلۀ خورشید در شهود
در کوچه‌ای نشست که سر منزل تو بود
گل و ترانه و لبخند می‌رسد از راه
بهار، سرخوش و خرسند می‌رسد از راه
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
من شیشۀ دلتنگی دل‌های غمینم
ای کاش که دست تو بکوبد به زمینم
پر طاووس فتاده‌ست به دست مگسان
کو سلیمان که نگین گیرد از این هیچ‌کسان؟
عاشق آن صخره‌هایم، ماه را هم دوست دارم
کفش‌هایم کو؟ که من این راه را هم دوست دارم
به پایت ریختم اندوه یک دریا زلالی را
بلور اشک‌ها در کاسۀ ماه هلالی را
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سه‌شنبه شب قم شروع شد
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بی‌خزان پیدا شد
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
چه کُند می‌گذرد لحظه‌های دور از تو
نمی‌کنند مگر لحظه‌ها عبور از تو
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند
سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند
می‌بینمت میانۀ میدان غریب‌تر
یعنی که از تمام شهیدان غریب‌تر
اگر خدا به زمین مدینه جان می‌داد
و یا به آن در و دیوارها دهان می‌داد
سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمت‌ها شکست
حرف او شد که شد دلم روشن
در دلم شوق اوست کرده وطن
ای آن‌که غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و، مگذار بگذرد
به رغم سیلی امواج، صخره‌وار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
با ذكر یا كریم همه یاكریم‌ها
خواندند با تو یا علی و یا عظیم‌ها
این خانواده آینه‌های خدایی‌اند
در انتهای جادۀ بی‌انتهایی‌اند
رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
مژده‌ای دیگر و لطف دگری بهتر از این
