روز تشییع پیکر پاکش
همه جا غرق در تلاطم بود
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
هنوز از جبهه میآید نسیم آشنای تو
خیالانگیز و رؤیایی عروج تا خدای تو
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
گردباد است که سنجیده جلو میآید
به پراکندن جمع من و تو میآید
خاموشی تو رنگ فراموش شدن نیست
در ولولۀ نام تو خاموش شدن نیست