شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی