ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
باید به همان سال دهم برگردیم
با بیعت در غدیر خم برگردیم
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
گوشها باز که امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
ای خنجرِ آب دیده، ما تشنۀ کارزاریم
لببسته زخمیم اما در خنده، خونگریه داریم
جبریل گل تبسّم آورد از عرش
راهی غدیر شد خُم آورد از عرش
شنیدم رهنوردان محبت
شدند آیینهگردان محبت
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها!
شنیدن خبر مرگ باغ دشوار است
ز باغ لاله خبرهای داغ بسیار است
برخیز ای برادر و عزم مصاف کن
شمشیر کین جاهلی خود، غلاف کن
اصحاب حسین در خطر، میمانند
امثال حبیب بیشتر میمانند
سبزیم که از نسل بهاران هستیم
پاکیم که از تبار یاران هستیم
روایتی نو بخوان دوباره صدای مانای روزگاران
بخوان و طوفان بهپا کن آری به لهجۀ باد و لحن باران
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
گفتند از صلح، گفتند جنگ افتخاری ندارد
گفتند این نسلِ تردید با جنگ کاری ندارد
ای خوشمسیر برکه!...قرار مسافران!
آغوش باز کن که رسیدهست کاروان
علی بجنگ، حسن صلح کن، حسین فدا شو
غدیر معنیاش این است عبد محض خدا شو
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
غدیر، خاطری از گل شکفتهتر دارد
غدیر، یک چمن آلاله زیر پر دارد
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست