از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
دانشطلبی که نور ایمان دارد
جویای فضیلت است تا جان دارد
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
ای آفرینش از تو گرفتهست تار و پود
ای وسعت مقام تو بیمرز و بیحدود
وا کن به انجماد زمین چشمهات را
چشمی که آب کرده دل کائنات را
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
ناگاه آمدی و صدایی شنیده شد
در صور عشق، سورۀ انسان دمیده شد
ایمان به رسول هاشمی مذهب ماست
پیوسته بر او دعای روز و شب ماست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
چشمی از غم ستاره باران دارد
دلسوختهای که داغ یاران دارد
میبینمت میانۀ میدان غریبتر
یعنی که از تمام شهیدان غریبتر
ای موجِ امید، راهی ساحل تو
ای مهر و وفا عجین در آب و گل تو
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
سکهها ایمانشان را برد، بیعتها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمتها شکست
ای ذرۀ کوچکِ مدار هستی
ای آنکه به رحمت خدا دل بستی
حرف او شد که شد دلم روشن
در دلم شوق اوست کرده وطن
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها