غروب منظومۀ عشق | شعر هیأت

السلام ای وارث نوح و خلیل!
ای جلال و جلوۀ رب جلیل!

محمدجواد غفورزاده

امام رضا علیه‌السلام

مثنوی

ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کرب‌وبلای حرمت

سیدرضا مؤید

امام رضا علیه‌السلام

غزل

سلام بر تو که سلطانِ مُلکِ عشق، رضایی
سلام بر تو که مقبولِ آستان خدایی

محمدجواد محبت

امام رضا علیه‌السلام

غزل‌مثنوی

ای که چون چشمت، ستاره چشم گریانی نداشت
باغ چون تو، غنچۀ سر در گریبانی نداشت

سیدهاشم وفایی

امام حسن مجتبی علیه‌السلام

غزل

مدینه ماه تو آمادۀ سفر شده است
نشان کوچ، در آیینه جلوه‌گر شده است

محمدجواد غفورزاده

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

غزل

نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت

غلامرضا سازگار

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

سایر قالب‌ها

ای دوست در بهشت، تو را راه داده‌اند
پروانهٔ زیارت دل‌خواه داده‌اند

محمدجواد غفورزاده

مدینه

غزل

تو ای مرغ شباهنگم، به حسرت بال و پر وا کن
صدای کوبۀ در شد، برو زهرا تو در وا کن

محمدجواد غفورزاده

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

مثنوی

ای روشنی آینه! ای آبروی آب!
اسلام تو حل کرد همه مسئله‌ها را

محمدجواد غفورزاده

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

قطعه

دل بی‌شکیب از غم فصل جدایی است
جان، بی‌قرار لحظهٔ وصل خدایی است

محمدجواد غفورزاده

امام حسن مجتبی علیه‌السلام

غزل

حقوق بی‌بشر

ذلیل شد امیری‌اش، صغیر شد کبیری‌اش
شکسته شد توهّمِ شکست‌ناپذیری‌اش

صفوفشان دو دسته شد، عنانشان گسسته شد
فسونشان فسانه شد، طلسمشان شکسته شد

تمام شد دوبار در زمین فساد کردنش
لَتُفسِدَنَّ مَرَّتَینِ فِی البِلاد کردنش

تو سرزمین قبله‌ای، اقامه کن نماز را
بی‌آبرو کن این جماعت قمارباز را

تمام آیه‌های سرخ فتح را مرور کن
زمین به ارث می‌رسد، نگاه در زبور کن

تو نقطۀ تلاقی چهارسوی عالمی
و جُرم تو همین‌که ایستاده‌ای و محکمی

چه نقشه‌ها برای تو کشیده‌اند گرگ‌ها
چه خواب‌ها، چه خواب‌ها که دیده‌اند گرگ‌ها

چه شاخه‌ها تبر شود، چه زیرها زبَر شود
که سازمان بی‌ملل حقوق بی‌بشر شود!

دوباره از خیانت سران خودفروخته
هزار سرو لِه شد و هزار غنچه سوخته

سکوت‌های بی‌شرف، قنوت‌های بی‌هدف
منافقان میان حقّ و باطل‌اند بی‌طرف

درنگ شو! به سوز سینه اهلُ بَیت را بخوان
شتاب کن، وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیت را بخوان

قیام آدمیّت و خروش دینی است این
صدای پای زئران اربعینی است این

ورای این حصارها و سیمِ خاردارها
طلوع می‌رسد، شکوفه می‌کند بهارها

به دوست خنده می‌زند، به دشمن اخم می‌کند
طبیبمان می‌آید و علاج زخم می‌کند

یگانه راز رَستن و نجات چیست عاقبت؟
به عصر کربلا قسم، مقاومت مقاومت

مهدی جهاندار

فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد

نغمه مستشارنظامی

بعد از این‌که دفن شد آن شب پیمبر در سکوت
سُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت

رضا خورشیدی‌فرد

ماییم و شکوهِ نصر ان‌شاء‌الله
قدس است و شکستِ حصر ان‌شاء‌الله

سیدمحمدجواد شرافت

همان قاتل که ویران ساخت اردوگاه قانا را
همان غاصب که خونین کرد «صبرا و شتیلا» را

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

گشوده باغِ تاریخ از گلِ عبرت، بسی دفتر
که هر برگ از تبِ خجلت، رُخی دارد چو شبنم، تر

جواد محمدزمانی

ذلیل شد امیری‌اش، صغیر شد کبیری‌اش
شکسته شد توهّمِ شکست‌ناپذیری‌اش

مهدی جهاندار

ای در تو عیان‌ها ونهان‌ها همه هیچ
پندار یقین‌ها و گمان‌ها همه هیچ

ابوسعید ابوالخیر

گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ‏ببینی
وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی

محمدحسین ملکیان

خدا وقتی نخواهد، عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد

مریم سقلاطونی

اگر وطن به مقام رضا توانی کرد
غبار حادثه را توتیا توانی کرد

صائب تبریزی

این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست

مهدی جهاندار

در باغ دعا اگر بهار است از اوست
هر شاخه اگر شکوفه‌بار است از اوست

غلامرضا شکوهی

هنرهیات

جامع محتوایی

جامعه ایمانی مشعر

هیات تی‌وی