ذلیل شد امیریاش، صغیر شد کبیریاش
شکسته شد توهّمِ شکستناپذیریاش
مانده ز فهم تو دلم بینصیب
معجزۀ عشق، غرور غریب
چه سالها در انتظار ذوالفقار حیدری
تویی که در احاطۀ یهودیان خیبری
یاد تو آیینه و نام تو نور
ذکر تو خیر است و کلام تو نور
«چرا تو ای شکستهدل! خدا خدا نمیکنی
خدای چارهساز را، چرا صدا نمیکنی»
به ابتدا رسیدهای، به انتها رسیدهای
به درک اولین و آخرین صدا رسیدهای
ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی
چه بود روشنای جان؟ علی علی علی علی
ای تن و جانت سپر هر بلا
کوفۀ تو قطعهای از کربلا
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
ای به سزا لایق حمد و ثنا
ذات تو پاک از صفت ناسزا
ای به بقیع آمده! هشیار باش
خفته چرا چشم تو؟ بیدار باش
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده...
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
ای مدنی برقع و مکی نقاب
سایهنشین چند بود آفتاب